مطالب مرتبط:
اولین تصویر از سربازی که توسط سارقان مسلح شهید شد | عکس
به من گفت تو زن سومم هستی! ؛ روایتی متفاوت درباره سیدرضی موسوی | خودم را سرباز او می دانستم | معتقد بود حاج احمد متوسلیان شهید شده
شهید سید رضی به من گفت تو زن سومم هستی انگار که در همان روز اول می گفت که ... | خودم را سرباز او می دانستم | معتقد بود حاج احمد متوسلیان شهید شده است
فرزند الهام چرخنده به مادرش حمله کرد | استوری باورنکردنی پسر الهام چرخنده +عکس
صحنه ای نادر از شنای گروهی سفره ماهی ها در ساحل | ببینید
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 9 بهمن 1402 ساعت 07:002024-01-29سياسي

نوربالا| کولی دادن یک شهید به مادرش


خواهر یکی از شهدای دفاع مقدس تعریف می کند: «یک شب برادرم اصرار کرد که بایدمادرمان را کول کرده و تا خانه ببرد.

مادرم مانع او می شد؛ اما مرغ داداش یک پا داشت.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، خواهر شهید حسین منتظری از شهدای دوران دفاع مقدس، تعریف می کند: یک شب حسین همراه پدر و مادرم آمدند خانه ما شب نشینی.

زمانی که می خواستند بروند، به مادرم گفت: خواهشی دارم و اصلاً دوست ندارم نه بشنوم! مادرم با خوشرویی گفت: بگو پسرم! حسین گفت: 9 ماه من رو حمل کردی تا به دنیا اومدم؛ حالا من می خوام شما رو دوش بگیرم و تا خونه ببرم.

همه از این حرفش خندیدند.

اما او مصّرانه گفت: من چیزی خواستم که تا قبول نکنی از اینجا تکون نمی خورم.

مادرم گفت: مردم من رو روی دوش تو ببینن چی می گن؟ خداروشکر من که سر پام.

حسین با سماجت گفت: همین که گفتم! تا قبول نکنی از اینجا تکون نمی خورم.

همه اخلاقش را می دانستند، مادرم بیشتر از ما.

آن شب بالاخره حسین مادر را به دوش گرفت و تا خانه برد.

هنوز هم هر وقت از آن مسیر عبور می کنم، یاد حسین و پافشاری آن شبش می افتم.

منبع: کتاب از انتظار بسوخت به قلم زهرا شاهینی پایان پیام/   


برچسب ها: دفاع مقدس - حسین - شهدای دفاع مقدس - حماسه و مقاومت - خواهر - شهدای - یک شب
آخرین اخبار سرویس:

نوربالا| کولی دادن یک شهید به مادرش

نوربالا| کولی دادن یک شهید به مادرش